بازده داراییها//پایان نامه درباره قابلیت های بازاریابی
بازده داراییها
در این مطالعه سعی بر این است تا از متغیر بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام که از نسبت های سودآوری میباشد جهت شاخصی برای اندازه گیری عملکرد مالی بهره گرفته شود.
یکی از وظایف مهم مدیران کنترل داراییهاي عملیاتی است. اگر داراییهاي اضافی در عملیات به کارگرفته شوند هزینههاي عملیاتی افزایش خواهند یافت. بازده داراییها با کنترل هزینهها، سود خالص و حجم فروش موجب میشود مدیران در بکارگیري داراییهاي عملیاتی به دقت برنامهریزي نمایند. در واقع بازده داراییهاي عملیاتی معیار اساسی مورد استفاده جهت ارزیابی عملکرد مدیریت است. هنگامی که شرکتها با عملکرد مشابه، داراي عمر دارایی متفاوتی هستند، بدون تعدیلات بهاي تمام شده تاریخی، میتوانند موجب کاهش قابلیت مقایسه بازده داراییها گردد. رشد داراییها، ترکیب داراییهاي اندازهگیري شده به بهاي جاري را افزایش داده و موجب افزایش سودمندي بازده داراییها میگردد. محققان بازده دارایی را به طور منظم به نسبتهاي خاصتر (گردش دارایی و حاشیه سود) تفکیک نموده تا اطلاعاتی راجع به سودآوري شرکت بدست آورند. نتایج حاکی از آن بود که برآورد نسبت گردش داراییها و حاشیه سود براي سودآوري جاري سودمند است و اطلاعاتی در مورد راهبردهاي شرکت ارائه میدهد .در واقع این نسبتها براي بیان تغییرات، در بکارگیري داراییهاي شرکت در جهت کسب عملکرد عملیاتی برتر سودمند میباشند. راهبرد، بخش اساسی در هر برنامه عملیاتی موثراست. شرکتها میتوانند با انتخاب یک راهبرد و اهتمام بر آن به نتایج مطلوب دست یابند. انواع مختلفی از راهبردهاي تجاري طی سالهاي گذشته شناسایی شده، با وجود آن، راهبرد عمومی”پورتر” رایجترین آنهاست. پورتر[1](1980) بیان میدارد براي کسب سودآوري بلند مدت و مطمئن بجاي اینکه راهبرد میانه رو داشته باشند، اتخاذ یک راهبرد عمومی مطلوبتر میباشد. هدف شرکتهاي”رهبر در هزینه” از بکارگیري داراییها، بهبود و افزایش کارایی مدیریتی است؛ یعنی مدیریت موفق بر داراییهاي فیزیکی را در این راهبرد مدنظر قرار میدهند. پیشرفت روز افزون فنآوري و نوآوري در فرآیند تولید از جمله عواملی است که موجب کاهش کارایی عملیاتی داراییها میگردد. بهرهمندي از امکان رشد در راستاي بهبود مدیریت داراییها، براي آن دسته از شرکتها که در اندیشهي بهبود کارایی و اثربخشی هستند (شرکتهاي رهبر در هزینه) مهمتر است . مدیران این دسته از شرکتها میکوشند تا با بهرهگیري از برنامههاي نظاممند، ترکیبی کمنظیر از داراییها را فراهم نموده و به مزیت بهاي تمام شده دست یابند. بنابراین انتظار میرود تاثیر منفی رشد دارایی بر بازده داراییها در شرکتهاي پیرو “رهبر در هزینه” از شدت کمتري برخوردار باشد.
بازده داراییها نشان دهنده توانایی مدیریت در استفاده کارا از داراییها میباشد و بیشتر بر روی بازدهی بخش عملیات متمرکز است. این معیار در کنار معیار نسبت بدهیها (میزان استفاده بنگاه از اهرمهای مالی) نظام دوپانت را تشکیل میدهند. اگر داراییهای اضافی در عملیات به کارگرفته شوند مانند این است که هزینههای عملیاتی افزایش یافتهاند. یکی از مزایای مهم فرمول نرخ بازده داراییها این است که مدیران را به کنترل داراییهای عملیاتی وادار میسازد و همواره با کنترل هزینهها، نرخ سود خالص و حجم فروش، به کنترل داراییهای عملیاتی نیز میپردازند. نسبت بازده داراییها حاصل تقسیم سود خالص به کل داراییهای است (پینوو[2]، 1383).
[1] Porter
[2] Pinove