انواع فرهنگ سازماني:/پایان نامه درباره پیاده سازی مدیریت دانش
انواع فرهنگ سازماني
تقسيمبنديهاي زيادي در رابطه با انواع فرهنگ سازماني صورت گرفته است كه در يكي از اين تقسيمبنديها چهار نوع فرهنگ را در نظر گرفتهاند كه بهشرح زير است :
- سازمانهاي با فرهنگ علمي: تأكيد اين نوع سازمانها بر استخدام افراد جوان با تمايل به يادگيري، پرورش دادن آنها و تقويت شخصيت علمي و تخصصي آنها است.
- سازمانهاي با فرهنگ باشگاهي: در اين سازمانها تأكيد بر تناسب داشتن روحيه افراد و وفاداري و تعهد نسبت به سازمان است. در فرهنگ باشگاهي، ارشديت و سن و سنوات خدمت در سازمان، معيار عمده اهميت و ارزش افراد است.
- سازمانهاي با فرهنگ تيمي: در اين نوع سازمانها تأكيد بر نوآفريني، ريسكپذيري و آزادي عمل است.
- سازمانهاي با فرهنگ سنگري: بر عكس فرهنگ تيمي كه به اختراع، نوآفريني و اكتشافات ارج مينهد، فرهنگ سنگري بر حفظ و بقاي سازمان تأكيد دارد. در فرهنگ سنگري امنيت شغلي حائز اهميت زيادي است (اميني و سهرابي، 1389، 74).
از سوي ديگر استريكلند معتقد است كه فرهنگها مبتني بر دو عامل هستند:
الف) ميزان انعطافپذيري يا ثباتي كه محيط رقابتي ايجاب ميكند
ب) ميزان داخلي يا خارجي بودن تمركز و قوت استراتژيك
از اين منظر او چهار عامل را شناسايي كرد كه در ادامه بهشرح هركدام پرداخته خواهد شد
- فرهنگ انعطافپذيري/ كارآفريني: اين فرهنگ با تمركز بر استراتژيك بر محيط خارجي از طريق انعطافپذيري و تغيير براي پاسخ به نيازهاي مشتري مشخص ميشود، چنين فرهنگي هنجارها و باورهايي را تشويق ميكند كه ظرفيت سازمان را براي كشف، تفسير و ترجمه علائم محيطي به پاسخهاي رفتاري جديد، حمايت مينمايد.
- فرهنگ مأموريتي: سازماني كه با پاسخگويي به مشتريان خاصي در محيط خارجي سروكار دارد اما نياز به تغيير سريع ندارد، مناسب براي فرهنگ مأموريتي است. اين فرهنگ با تأكيد بر دورنماي روشن از هدف جامع سازمان و دستيابي هدفهاي عملياتي مانند رشد فروش، سودآوري و سهم بازار براي دستيابي به هدف جامع، مشخص ميشود.
- فرهنگ خانوادگي (مشاركتي): تمركز اصلي اين فرهنگ بر درگيري و مشاركت افراد و اعضاي سازمان و بر انتظار محيطي است كه بهسرعت نيز تغيير ميكنند. اين نوع فرهنگ بيشتر از ساير فرهنگها بر نيازهاي كاركنان بهعنوان منشأ عملكرد بالا تأكيد دارد.
- فرهنگ بروكراتيك: اين فرهنگ داري تمركز داخلي و جهتگيري پايدار براي يك محيط با ثبات است. سازماني با اين فرهنگ از نگرشي متدولوژيك براي انجام امورش حمايت ميكند. سمبلها، قهرمانان و مراسم از همكاري، سنت و دنبال كردن سياستها و عمليات بهعنوان راهي براي دستيابي به هدفها پشتيباني ميكنند (اميني و سهرابي، 1389،74).
رابرت كوئين و مايكل مكگراث چهار نوع فرهنگ مبتني بر انتظارات را مورد شناسايي قراردادهاند اين چهار نوع فرهنگ ناشي از تبادلات يا تعامل افراد در سازمان تحت تأثير ارزشها و اعتقادات حاكم بر سازمان ميباشند كه عبارتند از:
- فرهنگ معقول: از طريق تمركز فعاليتهاي يكپارچه و متمركز دروني مشخص ميشود و موجب ميشود با سازمانهاي ديگر به رقابت بپردازد. ارزشهاي مركزي اين نوع فرهنگ را كارايي و سودمندي تشكيل ميدهند، عواملي كه موجب حداكثر كردن عملكرد سازمان ميشود، هدفهاي صريح و قضاوتهاي فردي و قاطعيت هستند.
- فرهنگ توسعهاي: برخلاف فرهنگ معقول، ويژگي اين نوع فرهنگ عدم تمركز قدرت است و متوجه رشد و رقابت بيروني ميباشد. اهداف گسترده رهبري فرمند موجب تعهد در افراد نسبت به سازمان ميشود. سازمان در رقابت براي جلب حمايت بيروني از بينش و بصيرت استفاده ميكند.
- فرهنگ سلسله مراتبي: اين نوع فرهنگ نيز همانند فرهنگ اجماعي و برخلاف فرهنگ معقول و توسعهاي مبتني بر توجه داخلي و حفظ سيستم ميباشد و ويژگي آن تمركز قدرت و فعاليتهاي يكپارچه است.
- فرهنگ اجماعي: ويژگي اين فرهنگ عدم تمركز قدرت، تنوع فعاليتها و توجه داخلي به حفظ سيستم ميباشد، بنابراين روابط اعضاء بسيار دوستانه و تعاوني است كه اين امر سبب ميشود گروه داراي روحيه بالايي باشد و اعتماد آنان نسبت به هم بسيار زياد است (اميني و سهرابي، 1389، 75).