ارزیابی کارایی هزینهای//پایان نامه ارزیابی عملکرد مالی بانک
ارزیابی کارایی هزینهای در عملکرد مالی بانک
نظام بانکداري ايران پس از انقلاب اسلامي دچار دگرگوني شد، تمامي بانکهاي خصوصي ازاين بازار کنار گذاشته شدند و بانک هاي دولتي به فعاليت خود ادامه دادند. با گذشت زمان مشخص شد که مديريت دولت در بخش بانکي نيز مشابه مديريت دولتي در ساير بخش هاي اقتصادي ايران از کارايي برخوردار نیست. لذا مسئولان نظام به اين نتيجه رسيدند که امکان فعاليت را براي بخش خصوصي در بخش بانکي فراهم کنند. براين اساس با شروع فعاليت بخش خصوصي درنظام بانکي از سال 1380 به بعد و هم چنين تصويب سياستهاي کلي اصل 44 قانون اساسي به منظور افزايش نقش بخش خصوصي در اقتصاد و ارتقا رقابت و کارايي، مطالعه تاثير اين اقدامات برکارايي در بخش بانکي داراي اهميت مي شود. منظور از کارايي در اين قسمت، کارايي هزينهاي است که تغيير در هزينه بانك مورد نظر نسبت به هزينه بهترين بانك از نظر عملكرد مالی در نمونه است، به شرط آن كه هر دو با متغيرهاي برون زاي مشابه مواجه باشند و محصول يكساني را توليد كنند. در واقع كارايي هزينه، يك معيار اندازه گيري است كه عملكرد مالی بانک ها را با توجه به هزينه، نسبت به عملكرد مالی بهترين بانك در نمونه مقايسه ميكند ( کاشی و حاجیان، 1392). کارایی واحدهای اقتصادی در قالب دو رویکرد پارامتریک و غیرپارامتریک قابل ارزیابی است. در روش غيرپارامتريك عملكرد مالی هر بنگاه با بهترين عملكرد مالی بنگاههاي موجود در آن صنعت مقايسه مي شود. در اين روش با استفاده از برنامهريزي خطي و بدون تحميل فرم تبعي خاص، با استفاده از اتصال نقاط حدي، تابع مرزي تخمين زده مي شود. اين روش در حال حاضر به تحليل پوششی دادهها(DEA) معروف است. اساس ارزیابی و تخمین در روش پارامتریک استفاده از مدلهای اقتصاد سنجی است. فارل[1] (1957) با ارائه روشی مبتنی بر حداقل نمودن نهادههای تولیدی و به کار گیری منحنیهای تولید یکسان، نسبت به اندازهگیری کارایی اقدام کرد. فارل با تعريف مفاهيم توابع توليد مرزي و ارائه ويژگي هاي آن پيشنهاد کرد که در هر صنعت يا فعاليت اقتصادي، عملكرد يك بنگاه با عملكرد بهترين بنگاه هاي موجود در آن مجموعه مورد مقايسه قرار گيرد. وي مفاهيم مربوط به كارايي را، به تفكيك كارايي فني، كارايي هزینهای )اقتصادي( تعريف، تجزيه و تحليل كرد. كارايي فني، نشان دهنده ميزان توانايي يك بنگاه در حداكثرسازي توليد با توجه به عوامل توليد معین است. كارايي تخصيصي، نشان دهنده توانايي بنگاه براي استفاده بهينه از عوامل توليد با توجه به قيمت آنهاست، به طوري كه هزينه توليد حداقل شود. كارايي هزینهای (اقتصادي) تركيبي از كارايي فني و كارايي تخصيصي است (میبدی، 1379).
به طور كلي تحولاتي كه در چند دهه گذشته در خصوص مفهوم كارايي و شيوههاي اندازه گيري آن انجام شده، عمدتاً مبتني بر جنبهها و ايدههايي بوده كه توسط فارل مطرح شده است. روش پیشنهادی فارل براي اندازهگيري كارايي، داراي نواقص و محدوديتهايي بود كه عملاً نتوانست در مطالعات كاربردي و تجربي بعدي مورد استفاده قرار گيرد. براي مثال او عدم کارايي را موضوعي معين در نظر گرفته بود ولي عملاً مقوله اي تصادفي است. همچنين در روش او با فرض بازده ثابت نسبت به مقياس، اگر کارايي فني بنگاه برمبناي حداقلسازي عوامل توليد يا حداکثرسازي محصول محاسبه شود، جواب يکسان خواهد داشت. اما اگر بازده صعودي يا نزولي نسبت به مقياس وجود داشته باشد، کارايي برمبناي فوق يکسان نخواهد بود (امامی میبدی،1390). در مطالعات بعدي رویکرد فارل دچار تعدیل و اصلاح شد. مسير تكامل روش مرزي كه با كار فارل آغاز گرديد، در ابتدا با مدنظر قرار دادن روش ناپارامتري همراه بوده، سپس با معطوف شدن نظرات به سمت توابع توليد از نوع پارامتري، دنبال شده است. روش های تحلیلTFA ، DFA، تحلیل مرز معین و تحلیل مرز تصادفی (SFA) از انواع روشهای محاسبه کارایی به روش پارامتری است. تفاوتهای موجود در شکل تابعی و توزیع جمله خطا باعث تمایز این روشها از یکدیگر خواهد شد (Ilieva, 2003).
[1] -Farrel